زن شايعه ساز:
زني درباره همسايه اش شايعه زيادي ساخت و شروع به پراكندن آن كرد. بعد از مدت كمي همه اطرافيان آن همسايه، از آن شايعه باخبر شدند. شخصي كه برايش شايعه ساخته بود به شدت از اين كار صدمه ديد و دچار مشكلات زيادي شد. بعدها وقتي كه زن متوجه شد شايعه ای كه ساخته همه دروغ بوده و وضعيت همسايه اش را ديد، از كار خود پشيمان شد. پیش مرد حكيمي رفت تا از او كمك بگيريد بلكه بتواند اين كار خود را جبران كند. حكيم به او گفت: «به بازار برو يك مرغ بخر آن را بكش و پرهايش را در مسير جاده اي نزديك محل زندگي خود دانه به دانه پخش كن» آن زن از اين راه حل متعجب شد ولي اين كار را كرد. فرداي آن روز حكيم به او گفت حالا برو آن پرها را براي من بياور. آن زن رفت ولي 4 تا پر بيشتر پيدا نكرد. مرد حكيم در جواب تعجب زن گفت: انداختن آن پرها ساده بود ولي جمع كردن آنها به همين سادگي نيست. آن شايعه اي كه ساختي به سادگي انجام شد ولي جبران كامل آن غيرممكن است. پس بهتر است از شايعه سازي دست برداري.
:: موضوعات مرتبط:
مارشال سرگرمی ,
جوک و چیستان ,
داستان کوتاه ,
,
:: برچسبها:
مارشال ,
مارشال خنده ,
عرفان هفت ,
داستان ,
جالب ,
داستان جالب ,
عبرت اموز ,
داستان جالب ,
:: بازدید از این مطلب : 1049
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 32 صفحه بعد